جدول جو
جدول جو

معنی خش وخت - جستجوی لغت در جدول جو

خش وخت
خوشبخت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش بخت
تصویر خوش بخت
خوش طالع، خوش اقبال، نیک اختر، سعادتمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش وقت
تصویر خوش وقت
خوشحال، شادوخرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی کردن، درشت خویی، تندخویی، زبری، زمختی، ناهمواری، درشتی، تندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خش خش
تصویر خش خش
صدای حرکت خفیف دو چیز بر روی یکدیگر مانند کاغذ، برگ خشک و پارچۀ آهاردار
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ)
جامه ای که دوخت آن خوب باشد. مقابل بددوخت. خوشدوز
لغت نامه دهخدا
(شُ خَ)
قماش ریز را گویند که از دم مقراض استادان خیاط و پوستین دوز بدست آید. قماش ریزه بود. (فرهنگ اسدی) ، چیزی که از دم تیشۀ درودگران بریزد. (برهان قاطع) (آنندراج) ، آشغال. رجوع به خاشه شود
لغت نامه دهخدا
(خِ خِ)
بمعنی خشت خشت است که صدای ورق کاغذ و جامه و آواز شلوار نوپوشیده باشد و جز آن. (از برهان قاطع) :
که فرومرد از یکی خش خشت موش.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ بَ)
سعید. بختور. نیک روز. نیک اختر. مرزوق. بختیار. خوش طالع. مقابل بدبخت. دولت یار. خوش اقبال. مسعود. بلنداختر
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی و زبری، ضد نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خش خش
تصویر خش خش
صدای کاغذ و پارچه آهاردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
((خُ نَ))
درشتی، ناهمواری، تندخویی، بی رحمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آن وخت
تصویر آن وخت
آنوقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
درشتی، درشت خویی، تندخویی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Ferociousness, Fierceness, Truculence, Violence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بی موقع، بی هنگام
فرهنگ گویش مازندرانی
یک زمان، یک وقت
فرهنگ گویش مازندرانی
دیرهنگام، دیر وقت
فرهنگ گویش مازندرانی
تنگ دستی، زمان سختی
فرهنگ گویش مازندرانی
به وسیله بوسه، دل کسی را با روبوسی به دست آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
بدهنگام، ناگهان
فرهنگ گویش مازندرانی
خوشبخت
فرهنگ گویش مازندرانی
خو بین
فرهنگ گویش مازندرانی
چه مدتی؟، چند مدت بیشتر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام روستایی در نور، از محله های قدیمی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
قسمتی از گوشت گوسفند، کسی که زود چاق شود
فرهنگ گویش مازندرانی
خوش خوان خوش صدا
فرهنگ گویش مازندرانی
میان استخوان دو کتف، خوش خبر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
свирепость , насилие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
Wildheit, Gewalt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
жорстокість , лютий , жорстокість , насильство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
brutalność, dzikość, przemoc
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
凶猛 , 野蛮 , 暴力
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocidade, truculência, violência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خشونت
تصویر خشونت
ferocia, truculenza, violenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی